تأملاتی درباره تبلیغ دین یکتاپرستی و چالشهای آن در عصر هوش مصنو
تأملاتی درباره تبلیغ دین یکتاپرستی و چالشهای آن در عصر هوش مصنوعی.
ذهنیت ابتدایی من درباره تبلیغ اسلام با استفاده از مدلهای هوش مصنوعی، مجموعهای از فرصتها و تهدیدها را پیش روی من قرار داد.
در این مسیر، دریافتم که بیشتر مدلهای هوش مصنوعی بر اساس دادههایی آموزش دیدهاند که عمدتاً در بستر وب و از سوی کشورهای سکولار تولید شدهاند.
این نکته ساده، اما مهم است: هر مدلی بر پایه دادههایی که دریافت کرده آموزش میبیند. بنابراین، اگر هوش مصنوعی را به عنوان داور یا واسطهای در یک گفتوگو تصور کنیم، طبیعی است که کفه ترازو را به نفع آن گفتمانی سنگین کند که از آن تغذیه کرده است.
در چنین وضعیتی، ساختار استدلال و شیوه بیان رایج و مقبولتر از نگاه هوش مصنوعی، همان چیزی خواهد بود که بیشترین داده را در اختیارش گذاشتهایم؛ نه الزاماً آنچه درستتر یا عمیقتر است.
بیایید لحظهای به این فکر کنیم که مخالفان دینگرایی، از جمله آتئیستها، چگونه در حال تولید مداوم محتوا هستند. آنها در دانشگاهها، کتاب مینویسند، مقاله منتشر میکنند و گفتمان ضد دینی را تقویت میکنند.
در کنار آن، رسانههای سکولار نیز سهم زیادی در بازتولید این محتوا دارند و بهطور گسترده آن را منتشر میکنند. همین باعث میشود فضای عمومی دادهها، خالی از نگاه توحیدی و دینی باشد.
از طرف دیگر ببینید موحدین و یکتاپرستان چقدر با قلم و نوشتن و تفکر و انتشار آن روی وب و اینترنت با زبان های مختلف همت گماشته اند. ببینید این فقر زبان فارسی در تولید محتوا در آمار ها به شما چه میگوید. نه میرزای شیرازی که حکم وجوب نوشتن بدهد و نه کسی که از روی آیه نون و القلم تدبرات خودش را منتشر کند.
برعکس شاید بسیاری از مبلغین دینی هم بخاطر نگرانی های مردم از درک غلط و نسبت دادن امور اشتباه به خدا و قرآن همه را ترسانده اند. طوری که حتی کمتر طلبه یا حتی روحانی ای جرات کند برای خودش کتاب بنویسد یا وبلاگ داشته باشد.
در چنین شرایطی، نمیتوان انتظار داشت که عقل انسانی یا حتی عقل مصنوعی، با تکیه بر دادههایی ناقص و گاه تحریفشده، بتواند راه نجات بشر را در این تاریکیها بیابد.
با وجود پیشرفتهای چشمگیر در حوزه هوش مصنوعی، هنوز یک نیاز اساسی وجود دارد: تولید دادههایی صحیح، دقیق و متکی بر آموزههای معصومین و ثقلین.
بدون این پشتوانه، پاسخهایی که از سیستمهای هوش مصنوعی دریافت میکنیم، ممکن است نهتنها ناتمام و سطحی، بلکه گاه مغایر با حقیقت باشند.
اگر غفلت کنیم و آثار ارزشمند علما را دیجیتال نکنیم، این گنجینههای معرفتی به حاشیه میروند. چنین روندی نهتنها تولید محتوای اسلامی را محدود میکند، بلکه ممکن است در آینده، هوش مصنوعی دچار فقر محتوایی از نوع اسلامی و اهل بیتی شود.
در گفتوگویی که با دکتر سهیل اسعد داشتم، به نکتهای مهم رسیدم: ما به اندازه کافی با "عقول مردم دنیا" سخن نمیگوییم.
باید یاد بگیریم با زبان مردم جهان حرف بزنیم؛ نه فقط با زبان تخصصی حوزوی. سیره اهلبیت علیهمالسلام نیز همین است: فهم مخاطب، مقدمهی هدایت است.
برای شروع، باید محتوای مقدماتی برای اقشار مختلف فراهم کنیم. محتوایی که ساده، قابل فهم و متناسب با نیازها و زبان ذهنی مخاطبان جهانی باشد.
گام مهم دیگر، آزادسازی منابع است. اگر بتوانیم کتابهای کتابخانههای خود را از قالب PDF و نسخههای چاپی خارج کرده و بهصورت متنی و قابل جستوجو، به زبانهای گوناگون منتشر کنیم، دریچهای تازه به روی تبلیغ باز میشود.
استفاده از کلمات کلیدیای که مردم جهان جستوجو میکنند، میتواند راهی مؤثر برای رساندن پیامهای اسلامی به مخاطبانی باشد که شاید تاکنون اصلاً با این مفاهیم روبهرو نشدهاند.
واقعیت تلخ این است که تولیدات آتئیستی، در همه زبانها و بهصورت رایگان در دسترس هستند. این حجم محتوا، ذهن هوش مصنوعی را شکل میدهد.
برای مثال، حتی مدلهای پیشرفتهای مانند دیپسیک در چین، بهشدت از دیدگاههای کمونیستی و بیخدایی تأثیر گرفتهاند. این زنگ خطر است.
البته، برخی مدلها مانند گوگل جمینی عملکرد بهتری در ارائه دادههای متعادل دارند و شاید دلیلش استفاده از گوگل و جیمیل و گوگل داکز باشد. اما این کافی نیست. ما باید فعالانه وارد عمل شویم.
همانطور که دشمنان، هوش مصنوعی را با دادههای خود تغذیه میکنند، ما هم باید تلاش کنیم گفتمان دینی و الهی را در این فضا تثبیت کنیم.
این مسئولیت ماست. اگر کوتاهی کنیم، هوش مصنوعی آیندهای خواهد ساخت که برای یکتاپرستی جایی در آن نیست.