خلاصه دیدار امشب با دکت سهیل اسعد. ۱. تجربه‌ای مشترک و درونی امشب حسی را تجربه کردم که انگار روحم در انعکاس سخنان کسی دیگر، خودش را دید. در فضایی کار می‌کنم که همکارم آقای سهیل اسعد است. حرف‌هایی زد که بی‌آنکه نامی ببرد، گویی مستقیم با دلم سخن گفت. در دل می‌گفتم: «دقیقاً! من هم همین احساس را داشتم». --- ۲. قم، مأمن دل‌ها با صدایی پر از اطمینان گفت: «هیچ‌جا برای من مثل قم نیست. هر کجا که بروم، باز در قم آرام می‌شوم. قم برای ما نه یک شهر، که یک انتخاب قلبی‌ است». این جمله‌ها در جانم نشست؛ انگار قم نه فقط وطن، بلکه وعده‌گاه آرامش است. --- ۳. چهره‌ای ورای زیبایی ظاهری با نگاهی ژرف به انسان‌ها، گفت: «در دنیا زن و مرد زیبا بسیارند، اما چهره‌ی شیعیان برایم چیز دیگری‌ست. همین که می‌فهمم کسی شیعه است، بی‌اختیار به او علاقه‌مند می‌شوم. و اگر بفهمم کسی منکر خداست، در دلم حس انزجار بیدار می‌شود». چقدر این حس، فراتر از ظاهر و عمیق‌تر از نگاه است. --- ۴. ریشه در نور، پیوند در محبت با افتخار گفت: «ما از نسل هانی بن عروه‌ایم، از خاک اهل‌بیتیم، و به همین دلیل قلب‌هایمان به هم نزدیک است». میان‌ ما پیوندی هست که از ایمان می‌جوشد؛ همان برادری مؤمنانه‌ای که اسلام بر آن بنا شده است. --- ۵. روش تبلیغ، از دل قرآن با نگاهی دقیق به رسالت تبلیغ، اشاره کرد به دو آیه راهبردی: «باید گروهی از هر قوم برخیزند و مردم را هشدار دهند، آن هم با زبان خودشان». همین یک اصل ساده، راز تأثیرگذاری دعوت اسلامی‌ست: سخن گفتن به زبان دل مردم. --- ۶. خلأیی در میان فرصت‌ها گفت: «فرصت‌ها فراوان است، اما آنچه کم داریم، نگاهی جهانی و فرهنگی مدیریتی برای رساندن پیام اسلام است». این جمله تلنگری بود؛ گویی ما میراثی گران‌سنگ داریم، اما ظرف مناسبی برای عرضه‌اش نساخته‌ایم. --- ۷. عشق به انقلاب، آمادگی برای ایثار با تمام وجود گفت: «ما عاشق انقلاب شماییم. برایش جان می‌دهیم. لذت هم‌قدمی با شما، در مسیر انبیا، برای ما پایان ندارد». این کلمات نه شعار، که عهدی عاشقانه بود؛ از آن‌ها که تنها از دل‌های پاک برمی‌خیزد. --- ۸. لذت‌هایی که جسم نمی‌شناسد ادامه داد: «ما را لذت‌هایی به این راه کشانده که نه جسم می‌شناسد، نه ظاهر؛ لذت‌هایی روحانی، عمیق، و بی‌پایان». واژه‌هایش چون نسیمی لطیف، روحم را نوازش می‌داد. --- ۹. تدبیر خدا، فراتر از مرزها با شگفتی گفت: «ببین خدا چه می‌کند؛ یک لبنانی می‌رود آرژانتین، یک آرژانتینی می‌آید لبنان، و در این مسیر، اسلام و تشیع را در آغوش می‌کشد. حتی شهید فرانسوی‌ای که حالا اینجاست، مسیری عجیب را پیموده تا به اینجا برسد». مسیرهایی که انسان‌ها را به حقیقت می‌رساند، گاهی از دل شگفتی‌های بی‌مرز عبور می‌کنند.