هر روز با حضرت پیامبر خاتم در شعب ابی طالب همراه میشوم. تو هم همراه شو. ولو دقایقی. تصور کن روزی یا ساعتی کنار پیامبر عشق حضرت محمد قرار است سختی های خار مغیلان بیابان ها را تحمل کنی. اگر عاشق شده باشی میتوانی. اگر عشق را تجربه کرده باشی میتوانی. اگر عشق تو الهی و خالص باشد میتوانی. اگر زندگی و مادیات تو را غرق نکرده باشد میتوانی. اگر ذره ای حب دنیا در قلب تو باشد در این مسیر خطاهای ذهنی عملی نمیگذارند حقیقت را ببینی چه رسد به اینکه بخواهی همراه حقیقت شوی چه برسد به اینکه بخواهی تا آخر خط در کشتی بمانی. و به ساحل امن برسی اگر از سختی بترسی. اگر وسط طوفان های زندگی ناامید شوی. مشرک هستی. شرک درون اعتقاد تو توانسته روح تو را آلوده کند. تو هنوز خالص نیستی. عشق تو واقعی نیست ما بیچاره ایم ما انسان ها درون سیل وسوسه های شیطان غرق شدیم. ما سوار کشتی نوح نشدیم. ما شب هایی که نوح گفت بیا کشتی بسازیم. او را مسخره کردیم و تا صبح خوابیدیم. و تفکر و محاسبه نفس را کاری با اولویت درجه دوم و سوم دانستیم و ذرات و لحظات سرمایه های خود را به فاضلاب زندگی ریختیم. قطعا از جوی حقیری که به مردابی میریزد نخواهی توانست مرواریدی صید کنی. مروارید در عمیق ترین اقیانوس های عشق است. کسی که از غرق شدن میترسد. به عشق نمیرسد چه رسد به معشوق. معشوق اصلی خداست. که اگر در مسیر حقیقت حرکت کردی و حقیقت را یافتی به علی و حق با هم میرسی ما راحت طلب شدیم. ما گوش مان به غیر خدا و غیر کلام خدا سپرده ایم فروخته ایم اجاره داده ایم. به قول اون استاد ما رهن دادیم وجود و روح و هستی خود را. ما رهن کامل دادیم به شیطان. ما حواس مون به امانت الهی نبود. ما دفترچه ی راهنمای زندگی مان را درست مطالعه نکردیم