هفت صبح زدم بیرون که برم آزمایش بدم دیدم وقت هست رفتم حرم یه کاروا
هفت صبح زدم بیرون که برم آزمایش بدم دیدم وقت هست رفتم حرم یه کاروان از آبادان اومده بودن مداح شون داشت اون دو بیتی معروف بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا رو می خوند یه جا که ما می گیم ای عجل مهلت بده اینا گفتن تشنه آب فراتم ای رضا رخصت بده برات کربلا رو از امام رضا جان بگیرید یعنی اینجوری شعر و پر معنا تر کردن به نظرم