درباره نوشتن. از 20 سالگی به صورت جدی وبلاگ نویسی رو شروع کردم. برام خیلی جالب بود که در خیلی کشورها فرهنگ نوشتن توی کاغذ اینقدر جا افتاده. و اون موقع هم که نوشتن وبلاگ تازه موج اولش بود محتوای زیادی به غیر فارسی در وب منتشر میشد. و حجم محتوای فارسی خیلی کم بود.  تا قلم میاد حرفام یادم میره. وقتی ذهنم آزاده، و فکرم رو آزاد میکنم. چیزهایی به ذهنم میرسه. یکیش اینه که اگر کل مردم جهان بنویسن و هر چیز که از ذهنشون میگذره بیاد روی کاغذ جالب میشه. فک کنم ایده اولیه توییتر و وبلاگ نویسی هم همین بوده. اما آینده ممکنه با ابزاری فکر کنیم که بنویسه. و این خیلی جالبه. من اولین کاری که کردم این بود که تایپ ام رو قوی کردم . که بتونم خیلی سریعتر بدون نور و یا در تاریکی محض حرفام رو بنویسم. همین الن که دارم مینویسم چشمام بسته است و ولی داره انگشتام این کلمات رو تایپ میکنه  بعضی وقت ها میگم ای کاش همیشه کیبورد زیر انگشتام بود و فقط فکر میکردم و مینویشتم.  وقتی تصمیم میگیری بنویسی و هر چی فکر از سرت میگذره تایپ کنی میتونی به درون خودت بری.  میتونی با حرفات دغده هات خودت رو بهتر بشناسی. چیزی که بشر امروز خیلی بهش نیاز داره.  ما برای شناخت دیگران ضعیف هستیم و حتی در شناختن خودمون هم خیلی وقت انرژی نمیگذاریم. کامپیوتر و اینترنت چه نقشی میتونن داشته باشن به عنوان ابزار واسطه که ما خودمون رو بهتر بشناسیم. کلمات در ذهن ما ما رو به خودمون نشون میدن. همونطور که قابلیت دارن ما رو جلوی یک روانشناس لو بدهند.