درباره مریضی های جسم و جان. بیماری گاهی پنهان و گاهی آشکار است. بیماری های ما گاهی روحی و گاهی جسمی است. چیزی مثل تنبلی کردن که گاه و بیگاه خون ما را میمکد. صابر×! تو باید خودت طبیب خودت باشی. خودت اول بیمار خوبی باش و پیش طبیب برو و به درد و بیماری ات اعتراف کن. این خودش نیمی از مسیر است. سپس با خودت خلوت کن و حواشی دردت را بررسی کن. که بتوانی پیش طبیب درست توضیح بدهی. اگر بیمار نتواند درد خود را توضیح بدهد طبیب باید خیلی معاینه کند و آزمایش بگیرد.  سپس پیش طبیب برو و دردت را بگو و اجازه بده که خوب معاینه ات کند. خودت اول باید خودت را خوب خوب معاینه کرده باشی که بتوانی کمک طبیب باشی. ای مردم برای یکدیگر طبیب باشید. اگر کسی را دیدید که بیمار است به جانش بپرید. طبیب گونه و با اخلاق طبابت باید درمانش کرد. مردی که زنش کنارش در خیابان و مهمانی ها ، بی حجاب راه میرود و میرقصد و با مرد های دیگر رابطه های دوستی دارد، قلبش مریض است. این مریضی امروز در جهان بواسطه رسانه ها اپیدمی پیدا کرده است. باید مثل کرونا این بیماری ها را کنترل کرد. مردی که با نگاه به دختران بدحجاب بیشتر از دیدن دختران محجبه خوشش می‌آید قلبش مریض شده. شاید خودش نمیداند. شاید انکار هم بکند. اما زنی که چنین مردانی ترجیح میدهد ... چگونه زنی است. و اما مردی که چنین زنی را انتخاب میکند چگونه مردی است. بیست سال پیش افراد و دوستانی داشتم که اینگونه بودند و حدود بیست سال است از آنان فاصله گرفتم میدانید عاقبت کار این افراد به کجا کشید؟ بگذارید بگویم. بعضی شان که سیگاری نبودند الان سیگار را تفریح و تسکین و مسکن میدانند بعضی هایشان بعداز 15 سال بخاطر همخوابگی همسرشان با دخترانی که همکار زن بودند طلاق گرفتند بعضی هایشان بعد از 15 سال بخاطر همخوابگی های ضربدری و اشکال دیگر هندسی مثل مثلثی و مربعی و مکعبی جدا شدند.  ببینید عاقبت کار را همان روز اول هم میشد فهمید. ولی این گونه از انسان ها تجربه گرا هستند و تجربه های ده هزار ساله ی بشریت که از طریق انبیا به انسان منتقل شده را دوست دارند برای بار هزارم تجربه کنند این افراد یک بیماری دارند که حضرت یوسف نداشتند. حضرت یوسف گفت لا ابری نفسی. اما این افراد خود را از عقوبت ها و عاقبت های اینچنین مبرا میدانستند و گرفتار شدند. و این بود درس استاد که چنین گفت خودت را وقتی تصمیم به انس با گناه گرفتی از هیچ پلیدی دیگری مبرا ندان ، زیرا گرفتار بدترین پلیدی شده ای و خبر نداری و چنین گفت فطرت انسان. و گوش ندادند عده ای این سخنان را. و حقیقت را دفن کردند. و کو آن منجی که بیاید و اینان را نجات بدهد.  منجی همه جا حضور دارد. طبیب حضور دارد . منتها بیمار باید اول به درد خویشتن اعتراف کند و تصمیم بر درمان خود بگیرد و خودش را معاینه کند و پیش طبیب برود. طبیب حاضر است. این ماییم که غایبیم. از خویش و از او. والسلام