درباره آخوند. میگه آخوندا همه بد هستن. میگم از کجا فهمیدی. میگه همه میگن. میگم واقعا همه میگن؟ میگه نه یک عده ای. میگم اون عده روی چه حسابی میگن؟ میگه چهار تاشون دزدی کردن. میگم چهار تا از هر قشری دزدی کردن انصافه که تو به همه نسبت بدی؟ میگه نه ولی خب. میگم نه ولی خب نداره. حرفای ذهنت رو بنویس که وقتی بلند بلند میگی انقدر عقب نشینی نکنی. میگه حوصله ندارم. میگم خیلی ها ندارن و نمینویسن و توی این دام ها میافتن. نوشتن از فکر کردن و تفکر هم بالاتره. اگر تفکر عبادته. نوشتن هم که زیرساختش تفکر باشه عبادته. هر چیزی که مبناش تفکر باشه عبادته تازه به فکر وادار کردن دیگران خیلی عبادتش درجه اش بالاتره تازه کاری کردن که دیگران تشویق به دعوت دیگران به تفکر از اون دو تای اول هم عبادت تره. خب آخوند کارش همینه. با لباسش با ادبش با سبک زندگیش با ریشش همرو به تفکر وادار میکنه. همه چیز طبق قرآن و سنت باشه همین میشه. از نتایج صراط المستقیم. و صراط الذین انعمت علیهم همینه. همه ی دشمن های خدا دشمن آخوندا شدن. همه ی دشمناشون مردم رو دعوت میکنن به انشقاق و نفرت و کینه و تفرقه.