دخترم دیشب اومده پسر نوزاد رو ازم گرفته و میگه
دخترم دیشب اومده پسر نوزاد رو ازم گرفته و میگه. بابا برو بخواب بتونی صبح بری سر کار.
بعدش میگه 4 صبح اینو نوشتم:
ساعت ۴۰ : ۴ صبح مکان :شهر مقدس قم / محوطه مجتمع صدای جیک جیک گنجشکان با صدای غار غار کلاغ قاطی شده بود. و آدم ها میتوانستنند در صبح به خدا و اسمان و ستارگانی که داشتند محو میشدند فکر کرد به خدای بینهایت ومایی که داریم به سوی بینهایت حرکت میکنیم😇
منم براش نوشتم بابا بهت افتخار میکنم
باید اسمتو میزاشتم عارفه.
خدایا شکرت
نعمت های خدا را یاد کنید. قدر بدانید.