به نام خدا اصلا به نظر نمیرسه که تقوا و اخلاق با هم در اسلام تفاوت داشته باشه. علم اخلاق اینکه تعریف شون چیه علم اخلاق اسلامی باید بیاد اون رو بازتعریف کنه. همونطور که سیاست و تقوا با هم تعارض ندارن. سیاست اسلامی و اخلاق اسلامی و هر چیز اسلامی دیگر هیچ تعارض ندارند. اون چیزی که مشکل ایجاد میکنه یک چیز غیر اسلامی است که وقتی وسط میاید وحدت را از بین میبرد و تکثر ایچاد میکند. همه ی اینها با هم قابل جمع هستند. اون اخلاقی که هدف اسلامه همون تقواست که هدف اسلامه. که همون سیاست است که باز هدف اسلامه. بنابر این حتی تقوا در قرآن به معنی همه اینهاست. سپر و وسیله ای که اسلام میگه بسازید جنسش و مهندسی اش و روش استفاده اش. همه منظور اسلام است. هر چیز اسلامی رو میشه با هر چیز اسلامی دیگه کنار هم به وحدت رساند. اگر بجای جای خالی هر چیزی بگذاریم میشه هدف انبیا. پیامبران همه آمدند برای خانواده. پیامبران همه آمدند برای اخلاق. پیامبران همه آمدند برای حفظ فطرت بشر از تحریف. پیامبران همه آمدند برای احیای حق احیای عدالت احیای همه صفات جنود لشگر عقل که در یک کلمه میشه تقوا. تقوای الهی تنها کلمه ای است که در کل این ادبیات توسط دیگران کمتر تحریف شده. چون تکبر شیطانی که نباشد و صفات جنود جهل نباشد خود به خود امام خمینی و شخصیت هایی چون رهبری ساخته میشوند. اخلاق که اسلامی باشد سیاست که اسلامی باشد. فقه که اسلامی باشد. هدف که قرآن و حق و استدلال و برهان و رشد و کمال باشد هدف انبیاست. و تکمیلش با پیامبر اسلام است. همه تکمیل ها در همه عرصه ها کار اسلام است. تمام کردم و تکمیل کردن کار اسلام است و کار پیامبر خاتم است. چه حدیث صحیح السند داشته باشد چه نداشته باشد کاملا شفاف و روشن است.